:: دلـ‌صــــدا ::

:: دلـ‌صــــدا ::

این‌که می‌گویم فقط بینی و بین الله:
فاطمه جان! بعدِ تو هم‌صحبتم شد چاه...

بایگانی

فُردو

شاعر: میلاد عرفان‌پور

متن شعر:

روستای کوچکی که قدر خانه‌های خود، شهید داده است

روستای کوچکی که با امید و صلح و اقتدار

روی پای خویش ایستاده است

اجتماع راستین علم و عشق

در دل هزارها جوان

بی که ذره‌ای

از هراس دشمن حریص

پای پس کشند

یا بقدر لحظه‌ای

در هوای نفسشان نفس کشند

مثل مادران داغدیده‌ی دیار ما صبور

درکنار بانوی کریم اهل بیت

زیر پرچم ولایت علی

زیر خیمه‌ی حسین

منتظر نشسته تاظهور

فردو اتحاد فرد فرد ماست

در مسیر روشن یگانگی

فارغ از هرآن‌چه سنگ در میان راه

مثل رودهای بی‌قرار

 رو  به جاودانگی

ما به رغم مالکان انحصاری سلاح هسته‌ای

فردو را برای صلح ساختیم

مثل آفتاب، سربه‌زیر و سربلند

مثل آسمان

شکوهمند