باز امشب از تب تو شها تاب میخورم
باز از فرات خشک لبت آب میخورم
باز از نسیم کرب و بلا مست میشوم
میسوزم و سیاهی یکدست میشوم
- ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۰۳:۴۱
باز امشب از تب تو شها تاب میخورم
باز از فرات خشک لبت آب میخورم
باز از نسیم کرب و بلا مست میشوم
میسوزم و سیاهی یکدست میشوم
شاعر: محمد مهدی سیار
دل میتپد این شبها با یاد تو یا زهرا
با آیه تطهیر و با سوره أعطینا
شد نذر غم تو این اشک دمادم
ریحانه حیدر مظلومه عالم
شاعر: جواد شیخ الاسلامی
ای رفیقان! سوز سینه آمد / شعلههای داغ کینه آمد
ابرهای تیره ی بارانی / از شب تار مدینه آمد
چه دیده درکه پیاپی به سینه میکوبد؟
شاعر: میلاد عرفان پور
چنانکه دست گدایی شبانه میلرزد
دلم برای تو با هر بهانه میلرزد
هنوز کوچه به کوچه، حکایت از مردیست
که دستِ بستهی او عاشقانه میلرزد
دل خوش برایم نمانده، نه در کوچه و نه به خانه
شاعر: محمّدمهدی سیّار
به تنهایی و غربت خویش، دل من اگر خو بگیرد
ولی تاب این غم ندارم، که زهرا ز من رو بگیرد