:: دلـ‌صــــدا ::

:: دلـ‌صــــدا ::

این‌که می‌گویم فقط بینی و بین الله:
فاطمه جان! بعدِ تو هم‌صحبتم شد چاه...

بایگانی

چشم مجنون | حامد زمانی

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۱۹ ق.ظ

چشم مجنون

شاعر: محمّدمهدی سیّار

متن شعر:

تو همین عکسا، این عکسای سیاه و سفید

هنوزم غوغای چشم‌های تورو می‌شه دید

چشم‌هایی که این دنیا رو دید و دل برید

چشم‌هایی که این دنیا رو دید و دل برید

دل برید...

جای ستاره روی دوشت کهکشونِ بوسه‌ی رزمنده‌هاست

رو سینه‌ت نقش لبخند ساده‌ی روح خداست

از همه خاکی‌تری و سنگر فرماندهی‌ت دل‌های شیداست

دل‌ها می‌لرزید تا می‌گفتی با یه شوقی: چقدر این خاک آشناست

بی‌قرارم! شک ندارم که همین‌جا کربلاست

گفتی باید هم‌قسم شیم تا نگن مولای عشق دوباره تنهاست

شور تو به این موج‌ها رسید، به موج‌های این رودِ پریشون

نور تو به این شب‌ها رسید، به شب‌های این صحرای مجنون

پرچم سرخت به ما رسید، ما هستیم و این راه پر از خون

...

تو همین عکس‌ها، این عکس‌های سیاه و سفید

هنوزم غوغای چشم‌های تو رو می‌شه دید

چشمایی که این دنیا رو دید و دل برید

چشمایی که این دنیا رو دید و دل برید

دل برید...

جای ستاره روی دوشت کهکشونِ بوسه‌ی رزمنده‌هاست

رو سینه‌ت نقش لبخند ساده‌ی روح خداست

از همه خاکی‌تری و سنگر فرماندهی دلای شیداست

شور تو به این موج‌ها رسید، به موج‌های این رود پریشون

پرچم سرخت به ما رسید، ما هستیم و این راه پر از خون