شناسنامه | حامد زمانی
شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۴۵ ق.ظ
تو خاک ما ستارههایی دفنن
که دلشون میخواست معما باشن
دست تو شناسنامههاشون میبردن
تا که شناسنامهی ماها باشن
ستارهها رفتنو نوبت ماست
حالا که دنیا خیلی بیقراره
دستامونو به هم بدیم، بدونیم
عهدی که بستیم برگشتن نداره، نداره، نداره
حالا شما بزرگ این دیارین
باعث دلشورهی مردم نشین
شما شناسنامه شدین و باید
حواستون باشه یه وقت گمنشین
خدا نیاره روزی رو که برگی
رو این درخت زرد و تشنه باشه
حواستون باشه به دردِ مردم
برکت دهکده به مردماشه
ستارهها رفتن و نوبت ماست
نذاریم عطر یادشون کم بشه
نذایم از نفس بیفته جنگل
یا ساقهی صنوبری خم بشه
حواسمون باشه که تبر زیاده
تبر به دستهشم وفا نداره
دستامونو به هم بدیم، نذاریم
تبر بیاد، یه دست صدا نداره
صدا نداره، صدا نداره.........