ما هنوز اندر خم «آن» کوچهایم، ای دل... | میثم مطیعی
شاعر: جواد شیخ الاسلامی
ای رفیقان! سوز سینه آمد / شعلههای داغ کینه آمد
ابرهای تیره ی بارانی / از شب تار مدینه آمد
آخرش هم داغ مادر میکشد ما را
روضهی زهرای اطهر میکشد ما را
ما شهیدانِ غم آن کوچهایم، ای دل!
ما هنوز اندر خم «آن» کوچهایم، ای دل!
میکشد ما را، غربت مولا
ذکر لبهایش، پر مزن زهرا
یازهرا مادرم وای مادر...
السلام ای مادر غم پرور / السلام ای دلخوشی حیدر
میشود بعد از تو بس تنهاتر / فاتح بدر و حنین و خیبر
اینکه میگویم فقط بینی و بین الله:
فاطمه جان! بعدِ تو همصحبتم شد چاه
فاطمه! بعد از تو حیدر میشود تنها
ذکر سلمان و ابوذر آه و واویلا
آه و وایلا، از غم زهرا
میشود حیدر، بیش از این تنها
یازهرا مادرم وای مادر....
ذکر ما ذکر شهیدان باشد / فاطمیه عید قربان باشد
ما فداییهای مادر هستیم / جان ما قربان جانان باشد
یاد آن شبهای روضه در دل سنگر
مجلس روضه به نام حضرت مادر
یاد آن شبگریهها و خوشهچینیها
پرکشیدن با نوای «مادرم زهرا...»
«مادرم زهرا...» / ذکر یاران بود
هرکه میدیدی / مرد میدان بود
یازهرا مادرم وای مادر...