شاعر: محمّدمهدی سیّار
ما خودمون فردامونو میسازیم
همیشه راهو رسمشون همینه
تا میبینن حرف حساب ندارن
تموم نامردای عالم انگار
راهی بجز بستن آب ندارن
- ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۰۳:۱۹
شاعر: محمّدمهدی سیّار
ما خودمون فردامونو میسازیم
همیشه راهو رسمشون همینه
تا میبینن حرف حساب ندارن
تموم نامردای عالم انگار
راهی بجز بستن آب ندارن
شاعر: میلاد عرفانپور
متن شعر:
تو این سنگرای معطر به عشق
باید گریه گریه عبادت کنم
با اشکای تازه وضو دارم و
میخوام آسمونو زیارت کنم
بسم الله الرحمنـــ الرحیمــــ
{ فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها }
پس بنگرید که چگونه زمینی را که مرده است، زنده و احیا میکند...
شاعر: محمد مهدی سیار
دل میتپد این شبها با یاد تو یا زهرا
با آیه تطهیر و با سوره أعطینا
شد نذر غم تو این اشک دمادم
ریحانه حیدر مظلومه عالم
شاعر: جواد شیخ الاسلامی
ای رفیقان! سوز سینه آمد / شعلههای داغ کینه آمد
ابرهای تیره ی بارانی / از شب تار مدینه آمد
چه دیده درکه پیاپی به سینه میکوبد؟
شاعر: میلاد عرفان پور
چنانکه دست گدایی شبانه میلرزد
دلم برای تو با هر بهانه میلرزد
هنوز کوچه به کوچه، حکایت از مردیست
که دستِ بستهی او عاشقانه میلرزد
دل خوش برایم نمانده، نه در کوچه و نه به خانه
شاعر: محمّدمهدی سیّار
به تنهایی و غربت خویش، دل من اگر خو بگیرد
ولی تاب این غم ندارم، که زهرا ز من رو بگیرد